ساعت:

6:37 ب.ظ

تاریخ:

31 فروردین 1403

شهرداری شیروان

‍ ‍ ساعت ۱۷:۴۵ اینجا شهرداری شیروان …

وقتی قرار است ، مدیریت از جنس جهادی آن باشد و شهرداری خادم یک شهر ، ساعت شاید فقط یک قاب است ، بر تن دیوار یا حلقه ای دور مچ دست و شب

وقتی قرار است « توسعه » تحقق یابد و نه آنکه شعار باشد ، یا خدمت رسانی به مردم ، عینیت یابد و نه آنکه لق لقه زبان گردد ، اراده ها با پولاد همسنگ می شوند و وجدان ها با بیداری همراه ، پاشنه ها کشیده می شوند ، آستین ها بالا می روند و دست ها گره می خورند و می شوند پیچک ، پیچک سبزی که روی دیوار های شهر و برای عمران شهر بالا و بالاتر می روند

وقتی قرار است جامه پوشان خدمت باشی ، خوابت ، خواب خوش همشهریانت می شود و آرامشت ، آسایش آنها ، آنقدر از خود دور و به آنها نزدیک می شوی که وقتی در برابر آینه می ایستی ، نه خودت را که همه شهر را می بینی با دنیا دنیا رضایت و تبسم ، آن وقت خستگی برایت بی معناترین واژه می شود و کار و کار و کار ، دوست داشتنی ترین خواسته ات

وقتی قرار است ….سخن کوتاه اینها فقط تعداد اندکی از خادمان شهر هستند ، خادمانی که از ساعت شش صبح پاشنه بر کشیده از خانه بیرون آمده و هنوز که ساعت نزدیک هجده است در حال کار و تلاش هستند ، تلاش برای آبادی شیروان و آسایش شیروانی ،

گفتنی است مهندس احمدی شهردار شیروان که روز پر ترافیکی امروز هم‌مثل روزهای گذشته داشت پس از جلسه خود با تعدادی سرمایه گذار در ساعت ۱۷:۴۵ دقیقه در قسمت های مختلف شهرداری حضور پیدا کرد و با یک خسته نباشید، به کارکنان خود انگار جان تازه ای به همکاران پرتلاش خود داد

و چه زیباست که وقتی ارباب رجوعی با تعجب می پرسد و مگر شهرداری این ساعت هم باز هست و با جواب شهرداری مواجهه می شود که امرتون و نامه را گرفته و دستورات لازم را می دهد و شماره تماسی یادداشت‌می کند و درخواست را به کارکنان داده و دستور می دهد تا تمامی مراحل را طی کنید و بعد حل تمامی مشکلات ، تماس بگیرید و تا شهروند درخواستش را تحویل بگیرد …..

۱۵ اسفند ماه ۱۴۰۰