ساعت:

4:59 ب.ظ

تاریخ:

30 فروردین 1403

شهرداری شیروان

‍ ف مثل فرهنگ شهروندی

می توان در کوچه ای که زندگی می کنیم نسبت به همه چیز بی تفاوت باشیم مثلا اگر همسایه کیسه زباله اش را هر ساعت بیرون گذاشت شانه بالا بیاندازیم و بگوییم به من چه !! اما وقتی کیسه توسط گربه ای پاره شد و تمام کوچه پر شد از زباله و بوی نامطبوع تمام کوچه و خانه را پر کرد باز هم شانه بالا می توان انداخت ؟ پس همان ابتدا تذکر بدهیم و با متانت و تبسم خواهش کنیم تکلیف خود را بداند و موجب آزار دیگران نشود، این حکایت در اشکال و ابعاد دیگر هم می تواند مصداق داشته باشد، پس شانه بالا انداختن و بی تفاوت ماندن نسبت به نادیده گرفته شدن حقوق مسلم خود از سوی دیگری یا دیگران را کنار بگذاریم و منتظر نباشیم مثلا شهرداری بیاید و تذکر بدهد چون در سرنوشت یک شهر همه ما مسئولیت داریم و باید انجام وظیفه کنیم اصلا ما مکلف هستیم از حق خود ، حق شهروندی خود دفاع کنیم و نگذاریم دیگری یا دیگران محل زندگی ما را آلوده کند ، پیاده رو ما را اشغال کند ، بیهوده بوق بزند و سوهان روح ما شود ، زباله را هر زمان که دوست داشت هر مکان که دلش خواست بگذارد ما همه باید از سلامت شهر و کوچه و خیابان خود دفاع و حفاظت کنیم ، اصلا یکی از تکالیف شهروندی همین است که بی تفاوت نباشیم و شانه بالا نندازیم و نگوییم به من چه !
آن وقت خواهیم دید که هیچ کیسه زباله ای روز روشن، پشت در خانه گذاشته نمی شود و با پاره شدنش کوچه و خانه ما پر از بوی نامطبوع نمی شود و … این حکایت همه جا می تواند مصداق داشته باشد همه جا پس …